پرسش وپهسخ
دوست عزیزم آقای حسینی در بحث قبلی این دیدگاه را گذاشته بودند به دلیل اینکه گاه به گاه درباره برخی دیدگاه ها کمی تامل می کنم اینک دیدگاه ایشان را ذکر می کنم تا نظر دوستان چه باشد. سپس نظر خود را خدمتتان عرضه خواهم نمود.انشاالله
——————————————————————————–
حسینی
بازی با الفاظ و لفّاظی آن
هم در مقوله عشق شایسته هیچ کس نیست. به این جمله توجه کنید: «مقدمات عشق
اختیاری است، اما خود عشق غیر اختیاری»، ظاهر این جمله ایرادی به آن وارد
نیست، اما وقتی دقت می کنی، مفسده آن را خواهی دید.
نکته اول اینکه، عشق غیر اختیاری است یعنی چه؟ آیا عشق مانند بیماری است که
غیر اختیاری بر کسی عارض شود؟ آیا مانند حالت عرفانی و روحانی است که شخص
با طلب و ذکر و ورد به آن می رسد؟ آیا نوشیدن گونه ای از مسکرات است که
عاشق را از اختیار خارج می نماید.
نکته دوم، اصولا آقای سروش منظورشان از عشق کدام گونه آن است؟ عشق زمینی؟
عشق حقیقی؟ عشق انسان به انسان؟ عشق انسان به خدا؟ عشق انسان به خودش؟
نکته سوم، مقدمات عشق که اختیاریند چه هستند؟ ذکر و سماع؟ نظربازی و هرزگی؟
استعدادهای نفسانی؟ جبر جامعه؟ بلوغ سنی؟ نیاز فطری به معبود و معشوق؟
نکته اینجاست که اگر به علت این ادعا که عشق غیراختیاری است، و چون تکالیف
در امور اختیاری هستند، پس عاشق تکلیفی ندارد، دقت کنیم، خواهیم دانست،
اگر منظور از عشق جلوه زمینی آن باشد، و مقدمات اختیاری آن نظربازی و
هرزگی، اگر کسی عاشق همسر آقای سروش شود و با ایشان مرتکب زنا گردد، چون
این امر غیر اختیاری است، وی مرتکب گناه نشده است.