دو کتاب- خاک های نرم کوشک-و-کفش های سرگردان - از مجموعۀ کتاب های دفاع مقدس  رامطالعه کردم ولی در ادامه مطالعه کتاب در آمدی بر روش شناسی هنر اسلامی صفحۀ 114مطلب جالبی دیدم حیفم آمد شما هم بی نصیب بمانید

---------------------------------------------------------------------------

 

از جمله نكات مورد توجه بسياري از عارفان، رابطه هستي شناسانه اي است كه ميان حسن و تجلي وجود دارد. با توجه به اين مبناي عرفاني كه عالم كائنات، ظهور و پرتو صفات الهي است، عارفان زيبايي و حسن موجودات عالم را بهرمند از تجلي ذاتي الهي يا بهرمند از تجلي فعل خداوند مي دانند. روزبهان بقلي در اين باره مي گويد: «فرق ميان نيكويي آدمي و نيكويي غير آدمي از الوان و اشياء درين جهان، آن است كه حسن انسان خاصيت انوار تجلي ذاتي دارد و دگر چيزها حسن از طراوت فعل دارد». ارتباط ميان حسن و تجلي صفات الهي در نزد عارفان به اندازه اي با يكديگر گره خورده است كه شماري از صوفيان در اين مسير غلو مي نموده و با ديدن هر زيبارويي بر او سجده مي كردند؛ زيرا بر اين باور بودند كه خدا زيبايي مطلق است و هر رخ زيبا، جلوه اي از آن زيبايي الهي است.


 از جمله فرقه هاي قائل به اين سخن، فرقه حلمانيه است. درباره آن ها گفته شده است: «حلمانيه فرقه اي از غاليان حلوي مذهب از اهل تصوف كه خود را بر شيعيان بسته اند...حلمانيان پيروان ابوحلمان دمشقي بودند... كه بدعت خود را در دمشق آشكار ساخت اين فرقه بدو منسوب گشت: بغدادي گويد: او به دو دليل كافر بود: يكي آن كه مي گفت خدا در زيبارويان حلول مي كند و از اين رو خود و يارانش هرگاه خوبرويي مي ديدند او را سجده مي كردند. دوم آنكه ابوحلمان قاتل به اباحه بود، وي مي گفت هر كه خدا را چنان كه بايد و شايد بشناسد منع و تحريم از وي برداشته مي شود هرچه را از آن لذت ببرد و خوش آيد، بر او حلال مي سازند».دايره المعارف تشيع، ج 6 ، ص 503.

 روزبهان بقلي در عبهر العاشقين نقل نموده است: «اول بار كه به شيراز در آمد و خواست به منبر وعظ رود، شنيد كه زني دختر خويش را نصيحت كند و گويد: " دخترم حسن خود را بر كس آشكار مكن كه خوار گردد". شيخ گفت: "ای  زن! حسن به تنهايي خرسند نيست و خواهد كه عشق قرين وي گردد، چه آنان در ازل با هم پيمان بستند كه يكديگر جدا نگردند" پس اصحاب صيحه زدند و وجد نمودند». عبهر العاشقين؛ ص 13

--------------------------------------------------------------------------------------------------

  حسن وعشق در ادامه کتاب مورد بحث قرار می گیرد. بحث جمال پرستی  به این سادگی وآسانی نیست ولی آنچه برای بنده در مورد فرقه حلمانیه جالب بود رد پای نوعی عرفان یونانی در نزد صوفیه بود و همچنین شباهت برخی عرفان های کاذب  امروزی به آنها.

البته این عرفان های نوظهور معلوم نیست بر چه اساس وپایه عقلی وعلمی بنیان نهاده شد ه اند .با مطالعه این دست نظریه ها انسان بیشتر به عمق واستحکام عرفان بر خاسته از دل حکمت ودین اعتقاد پیدا می کند.عرفانی که از قرآن سرچشمه گیرد وبا معارف اهل بیت علیهم السلام انسان تشنه را سیراب کند .

-------------------------------------------------------

جمله های عمودی 44

تو همیشه ناگهانی وتوفانی می آیی

من اینجا نشسته ام

به امید موجی دیگر

از بس از تو سیلی خور ده ام

صورتم شیارهای خراشیده شده است

ای دریایی ترین دریای من

وقتی که می روی چشم به آسمان می شوم

تا باران بیاید

وقتی که آسمان به حال من گریه کرد

تو سرمست و رقص کنان می آیی

من اینجا کنار ساحل تو

تنها ماند ه ام

آه..............

ای دریا یی ترین دریای من بیا

دلم توفان می خواهد

سونامی عشق کجایی؟!