جمله های عمودی49
همیشـه بهارم
بهارهم تمام شد
حالا من ماندم و
شقایق های واژگون
-------------------
احمدی نژاد
با برخی ازدوستان در شبکه های داخلی خودمان بحث هایی داشتم برای تفنن هم شده برخی از حرف هایم را برای شما نقل می کنم
بحث از هنر و فلسفه هنر وانواع تعریف هایی که برای آن شده است در این مجال
نمی گنجد دوستان با مراجعه به پایگاه نور مگز می توانند در کم وکیف تعاریف
قرار گیرند .نکته مهمی که بنده می خواستم به آن اشاره کنم نگرشی است بر
دیدگاه تاریخی هنر است که از هنر شخصی شروع شد وبه هنر درباری وسرمایه داری
کشیده شد وسپس به هنر برای هنر انجامید ودر پی آن هنر برای مردم وهنر برای
توده شکل گرفت ودر این اواخر بحث هنر اسلامی وهنر متعهد این یک بحث
و بحث دیگر فرق بین هنر جوششی وهنر کوششی است .حال وارد این بحث نمی شوم که
برخی فقط نقاشی را هنر می دانند و گرافیک را هنر نمی دانند .اما باید بطور
کلی پذیرفت گرافیک هنر است ولی خیلی فرق است بین گرافیک جوششی وگرافیک
کوششی گرچه ما به هر دو هنر اطلاق کنیم
دوستان در برخی بحث های گذشته تمام استدلالهایی که برای تخصص و...آوردند به
هنر وگرافیک جوششی بر می گردد در حالیکه هنر کوششی در پروژ ه های مرکز
مورد نظر است
امیدوارم تامل شود.جسارتا عرض می کنم بنده این مقوله را مباحثه کرد ه ام و چندان بی اطلاع نیستم
......
ابوالقاسم احمدی نژاد
فقط کمی ادامه می هم
آقای باقری عزیز فرموده بودند
"گرافیک یک امر ذاتی و سلیقه ای است که دانش خاص خود را نیز دارد، "
این بحث بطور مفصل در نقد هنر مطرح است که آیا هر مخاطبی می تواند هر اثر
هنری را نقد کند ویا فقط حق دارد بگوید من نپسندیدم و یابه سلیقه من این
اثر خوب نیست
برخی معتقدند درست است که هنر ذاتی است ولی بخشی از هنر اکتسابی است درست
مثل مدیریت که ذاتی واکتسابی است حال در هنر ممکن است بخش ذاتی آن بیشتر
باشد ویا بیشتر جلوه نماید
اما هنر اگر بخواهد زنده بماند لاجرم از نقد شدن است و هیچ کسی بیشتر از
مخاطب حق این نقد زدن را ندارد چه هنرمند خوشش بیاید وچه نیاید چه قبول کند
وچه قبول نکند .ظاهرا آنتوان چخوف است که می گوید نقادان مثل ...هستند و
هنری ندارند....
بعد بحث به این جا کشیده می شود برای نقد علاوه بر سلیقه باید علم وضابطه و
معیار وسنجش وجود داشته باشد پس نقد هنر نیز مثل هنر یک امر مشکک می شود
شما یک نقد می زنید ویک استاد هنر مند گرافیست یگ گونه دیگر
حال به بحث برگردیم
اول-هر اثر هنری وقتی به پا به عرصه وجود می گذارد لاجرم بالقوه خودش را در
معرض نقد قرار می دهد این نقد از مخاطب عادی که فقط سلیقه را عنوان می
کند شروع می شود تا کسی که کارهای گرافیکی زیادی را دیده است تا فردی که
کمی هنر میداند و تا یک همکار ویا یک استاد هنرمند
دوم -کارهای مرکز هنر کوششی است یعنی به نوعی سفارشی است در اینجا سفارش
دهنده حتی در نازل ترین درجه آن حق دارد اظهار نظر کند واگر در مجرای وظایف
سازمانی حقی برای او در نظر گرفته باشند -چه صحیح وچه اشتباه -حتی ممکن
است بتوانیم به او این حق را بدهیم که بگوید این آن چیزی نیست که من می
خواستم.......
ولی سعی بنده بر این است دوستان را کمی به تفکر و شاید مطالعه دعوت کنم همانگونه که در تعریف هنر برخی فقط با نگاه کارکردی به تعریف هنر پرداخته اند واحیانا از نظریه پردازی و فلسفه هنر غافل شده باشند
---------------------------
سمانه
سلام خدمت شما..
خوندم و ممنون.
این هم نوشته ایه که من اخیرا راجع به هنر در جایی نوشتم:
هنر در خودش آزادی دارد...اصلا هنری هنر است که آزاد باشد...آزادیست که هنر را به وجود می آورد...بی قید و بندی است که یک اثر بزرگ نقاشی و شعر و موسیقی می آفریند...هنر در ذاتش آزاد است...آن هنگام که پریشان هستی اگر بنویسی نوشته ات سخت بر دل مینشیند...شعرت را با تمام وجود میتوان فهمید...آهنگ سازت را میتوان حس کرد...
هنر با محدودیت نمیسازد...این مشخصه ی هنر است...حالا اگر بیاییم فضای محدودی ایجاد کنیم هیچ وقت نمیتوانیم یک هنرمند واقعی داشته باشیم...این فضای محدود هم با خیلی چیزها ایجاد میشود...مثلا دین!.. اگر هنر را بخواهیم در دین و مذهب محدود کنیم هنر کاملی نمیشود...اصلا هنر اسلامی یک جورهایی نا قص است به نظر من! این را خیلی وقت است میخواهم بنویسم...هر روز به یکی از این محدودیتهای نشات گرفته از دین و مذهب و غیره در جریان هنر بر میخورم....مثلا دین می گوید مجسمه سازی ایراد دارد...چرا؟چون شبیه است به کار خدا! حالا مجسمه های فوق العاده ی میکل آنژ را با آن حجم بالای خلاقیت فرض کنید...اگر او هم میخواست به دین رفتار کند چنین هنری و چنین هنرمندی هرگز شکل نمیگرفت....موسیقی هم همینطور...شاید یکی از بحث برانگیز ترین های مذهب و هنر همین موسیقی باشد...اگر در قید و بند مذهب و قوانین دست و پاگیرش باشی کار کمی سخت میشود... وخیلی شاخه های دیگر مثل نمایش...
من فعلا با دین و مذهب و غیره کاری ندارم...این را باید میگفتم...شاید یک ماهی بود در گلویم گیر کرده بود! هی هر روز میخواستم بنویسم نمیشد...امروز اما دوباره به این موضوع بر خوردم...که هنر با دین و فضای دینی نمیسازد...خودمان را هم نمیتوانیم گول بزنیم و البته دینی که هنر و زیبایی درش نادیده گرفته شود....نمیدانم!
-----------------------------
شیما
سلام
در جواب سمانه می خوام بگم آخه باید بررسی بشه که
آیا واقعا موسیقی و مجسمه سازی در اسلام حرامه؟
آیا احادیثی در این زمینه هست؟
و اگر هست صحیح هستند؟
فقها اگر واقعا اینها را حرام دانسته اند با چه استدلالی و بر چه پایه ای؟
------------------------
احمدی نژاد
سلام سمانه خانم
در بحث هنر ،عرفان وعشق کنکاش گری همیشه خوب است
من در اینجا نخست باید چند مورد از بحث عشق را پی بگیرم وگرنه دوست می داشتم به مطالعات قبلی خود بازگشتی داشته باشم وببینم که چه مقدارش را اینک درست می پندارم و چه مقدار را باید مورد تجدید نظر قرار دهم
البته خودتان بهتر می دانید که هنر زیر مجموعه جهان بینی قرار می گیرد و در آنجا باید بعضی محدوده ها را تعریف کرد
بهرحال استاد اکبر نبوی عزیز در وبلاگ وزین خودشان کاریز این بحث را شروع کرده اند .ایشان مطالعه و حضور ذهن بیشتری نسبت به بنده در این زمینه دارند پیشنهاد می کنم این بحث را با ایشان در آنجا مطرح کنید.اگر لازم شد بند ه هم به عنوان یک خواننده در آنجا حضور پیدا خواهم کرد و اگر نظری داشتم عرض می کنم.
پیوند استاد نبوی گرامی در خونین دلان هست
موفق باشید وپرسش گر