عشق ارادی است

با توجه به مقاله خوب دکتر برنجکار در این زمینه به نام  حضور اراده در مبادی عمل لازم ندیدم مطلب اضافه ای را در اینجا عنوان کنم .توجه شما را به بخش هایی از این مقاله خوب جلب می کنم.

البته خیلی خوب میشد اگر عشق غیر ارادی بود .هم شاعرانه بود وهم بسیاری از تکالیف دینی از دوش ما برداشته میشد ولی چه کنم؟

عشق ارادی است

 کسانی هستند که با این نظریه مخالف هستند اگر لازم شد دوباره به دلیل های آنها مراجعه می کنیم وبه نقد ونظر می پردازیم .دلیل وبرهان آنها هم چندان سست نیست

-----------------------------------------------------------------------------------------------

حضور اراده در مبادی عمل


اعمال انسان را می‏توان بطور کلّی به دو نوع تقسیم کرد:

فعل درونی یا نفسی (جوانحی)

و فعل بیرونی یا جوراحی. بطور معمول در بحث عمل، تنها به فعل بیرونی توجه می‏شود.................

....امر و نهی، همچنین ستایش و سرزنش، و کیفر و پاداش نسبت به فعلی، تنها زمانی از شخص حکیم و عاقل رخ می‏دهد که فاعل توانایی انجام یا ترک فعل را دارا باشد. به دیگر سخن تعلّق این سه (تکلیف، حسن و قبح، و جزا) به فعل، کاشف از ارادی بودن آن است و اگر بخواهیم ارادی بودن عملی را از دیدگاه دین و مذهب اثبات کنیم، کافی است تعلق یکی از این امور را در آن نشان دهیم.

ـ افعال نفس مانند افعال تن دو نوعند.

نوعی از آن اختیاری

و نوع دیگر غیر اختیاری است.

فعل اختیاری آن است که مسبوق به مبادی اراده، میل و معرفت بوده و آدمی آزادانه بتواند آن را انجام داده یا ترک کند. به تعبیر متکلمان «صحة‏الفعل و الترک» بر آن صادق باشد.  به نظر می‏رسد تعریف مشهور در میان فیلسوفان مسلمان در باب قدرت و آزادی اراده کامل نیست.............

......در افعال درونی و بیرونی گاهی اصل فعل اختیاری نیست، امّا مقدمات آن اختیاری است. در این صورت فعل به لحاظ مقدمات آن اختیاری خوانده میشود

  برای مثال ممکن است مستقیما نتوان میلی را در خود ایجاد کنیم امّا با انجام برخی اعمال جوارحی یا به یاد آوردن پاره‏ ای امور و توجه به معرفتهای متناسب با آن میل و یا تلقین و تکرار آن و مواردی از این دست، به طور غیر مستقیم و به مرور زمان می‏توانیم میل مورد نظر را در خود ایجاد کنیم. این موارد نه تنها نمونه‏ هایی نقضی برای ارادی بودن فعل نیست، بلکه از مصادیق افعال ارادی محسوب می‏شود، زیرا ارادی بودن یک عمل مستلزم این نیست که عمل مستقیما و بدون اسباب و ابزار واسطه‏ای، اراده شود.

در برخی موارد حالتی معرفتی یا گرایشی بدون اختیار بر انسان عارض می‏شود و یا از ابتدا در انسان وجود داشته است، امّا باقی گذاشتن یا از میان برداشتن آن ارادی است.

در این گونه امور، اصل تحقق اوّلیه معرفت و گرایش جبری است؛ امّا ابقا و محو کردن آن اختیاری است. گاهی نیز تنها تشدید یا تضعیف این حالات، در اختیار انسان است. در پاره ‏ای از موضوعات آدمی تنها می‏تواند از بروز خارجی معارف و امیال جلوگیری کند و قادر به نابودی یا تضعیف درونی آن نیست.

بدینسان اختیاری بودن افعال دارای درجات مختلف است و در هر درجه اختیار انسان محدوده خاصی دارد که تنها در همانجا، فعل ارادی بوده و تکلیف و کیفر بدان تعلق می‏یابد.

همچنین باید توجه داشت که بسیاری از معارف و گرایش‏ها و افعال در اختیار انسان نیست. اصولاً انسانها با گرایشها و طینتهای خاصی وارد این جهان می‏شوند و پس از تولد، معارف و اطلاعات بسیاری بدون اختیار برایشان حاصل می‏شود، امّا انسان پس از گذشت سالیانی از عمرش، به حدّی می‏رسد که آزادی حقیقی در انتخاب افعال درونی و بیرونی برای او پدید می‏آید و پس از این مرحله به سوی گزینش های ارادی گام برمی‏دارد. در مباحثی که در پی می ‏آیند باید این نکات را در نظر داشت و توجه نمود که بحث در فعل اختیاری است، آن هم اختیار با درجات متفاوتی که بیان شد.

در آیات و احادیث، تکلیف و محاسبه، گذشته از اینکه به اعضای بیرونی مانند چشم و گوش تعلق گرفته، نسبت به قلب نیز بیان شده است. در قرآن کریم آمده است از آنچه بدان علم نداری پیروی نکن، زیرا گوش و چشم و قلب همگی مورد سؤال و محاسبه قرار خواهند گرفت. 

در آیه‏ ای انسانها از اعمال زشت ظاهری و باطنی برحذر شده‏ اند و در جای دیگر محاسبه اعمال درونی و بیرونی گزارش شده است.

در حدیثی از امام صادق (ع)، ضمن بیان اینکه واجبات قلب با واجبات اعضای خارجی متفاوت است، افعال واجب قلب، ایمان، اقرار، معرفت، عقد، رضا، تسلیم به وحدانیب خدا و نبوت پیامبر (ص) و آنچه از سوی خدا آورده، نیز بیان شده است.

برخی احادیث اوّلین مرحله امر به معروف و نهی از منکر را، امر و نهی قلبی دانسته و بدان امر کرده ‏اند. شواهد مذکور نشان می‏دهند که قلب و باطن انسان دارای افعال اختیاری است و بدین ترتیب ادعای کلّی این بحث را به اثبات می‏رساند.

لازم به ذکر است که در شریعت اسلامی به برخی افعال نفسانی بر می‏خوریم که با وجود اینکه مورد

سرزنش و نهی قرار گرفته ‏اند، برای فاعلش کیفری لحاظ نشده و آمده است که اگر این افعال به مرحله بروز خارجی نرسند بخشیده خواهند شد.  این مطلب دلیل غیر اختیاری بودن اینگونه اعمال نیست، زیرا سرزنش و نهی، خود دلیل ارادی بودن این اعمال است و علت رفع کیفر، رحمت و بخشش خداست و دیگر اینکه اراده الهی بر سهل بودن شریعت اسلامی تعلق گرفته است.

حال با عنایت به اصول بیان شده، بحث را در مصادیق آن پی می‏گیریم.

الف ـ حضور اراده در مرحله معرفت

قرآن و احادیث باالفاظ مختلفی درباه معرفت سخن گفته‏ اند. از میان از تفکر، تعقل، تذکر، اعتبار، شک، ظن، یقین، ایمان و کفر نام برد.

1ـ تفکر، تعقل، تذکر و اعتبار

آیات زیادی از قرآن افعال یاد شده را ستایش کرده و در مواردی هم بدآنها امر کرده‏ اند و کسانی که تفکر و تعقل را ترک می‏کنند مورد سرزنش قرار گرفته‏ اند.و نیز آمده است که آیات الهی برای کسانی است که اراده متذکر شدن دارند.


2ـ شک ـ در آیات قرآن کافران و مخالفان پیامبران، به عنوان افراد شک کننده معرفی شده‏ اند. در احادیث نیز از نوعی شک نهی شده است.( در این موارد شک به خدا و پیامبر (ص) قلب مؤمن را کدر می‏کند و ممکن است حتی به کفر او بیانجامد، بنابراین شک فقط معبر خوبی است نه قرارگاهی مطمئن.


3ـ گمان (ظنّ) ـ در قرآن ضمن اینکه مؤمنان را به اجتناب از گمان تکلیف کرده است، برخی گمانها نیز گناه شمرده است. آیات دیگر منافقان و مشرکان و کافران را به عنوان کسانی که درباره خدا گمان زشت و نادرست دارند، معرفی می‏کنند. و در احادیث نیز از وجوب حسن ظن و حرمت سوء ظن سخن به میان آمده است.

4 ـ اعتقاد و ایمان ـ در تفسیر آیه 36 سوره اسراء آمده است: از قلب درباره آنچه بدان معتقد شده است، سؤال خواهد شد. قرآن مرزبندی میان انسانها را بر اساس ایمان و عمل صالح تصویر می‏کندو هرگونه ارزش انسانی را به این مسأله باز می‏گرداند. از دیدگاه قرآن تنها، کسانی که به خدا ایمان آورده و عمل شایسته انجام دهند، مورد رحمت و مغفرت و پاداش خدای رحیم قرار گرفته و وارد بهشت می‏شوند.

ب ـ حضور اراده در مرحله میل

میلها و گرایشهای درونی دارای تنوّع بسیاری است. در اینجا تنها به چند میلِ زیر سازِ عمل می‏پردازیم.

1 ـ دلبستگی و حبّ ـ قرآن برای کسانی که به اشاعه فحشا در میان مؤمنان علاقه دارند، عذاب دردناک درنظر می‏گیرد.همینطور از دوستی با دشمنان خدا و دوستی پیامبر(ص)، اهل بیت(ع)، مؤمنان، قرآن، آخرت و عبادت توصیه کرده و بدان امر می‏کند.

همچنین ضمن بر حذر داشتن انسانها از حبِّ دیا، این دلبستگی در رأس گناهان بلکه بزرگترین بلکه بزرگترین گناه کبیره شمرده شده و به خارج کردن آن از قلب فرمان داده شده است.

2 ـ خوف و رجا، خشنودی (رضا)

قرآن کریم برای خوف از خدا پاداش بهشت و برای کسانی که به لقای خدا امیداور نبوده و به زندگی دنیا خشنودند کیفر آتش در نظر می‏گیرد. در مواردی نیز به خوف و رجا رمان داده شده است. همچنین از جمله واجبات، خشنودی به قضا و قدر الهی و از جمله محرمات خشنودی به ظلم ظالم است.


3 ـ رکون (میل و اعتماد) ـ قرآن از رکون و تمایل به ظالمان نهی کرده و کیفر آتش برای آن در نظر می‏گیرد. در احادیث میل و اعتماد به دنیا و جاهلان نهی و تقبیح شده است


ج ـ حضور اراده در مرحله اراده

حضور اراده در اراده بدان معناست که عمل اراده ذاتا ارادی است نه بالعرض. ارادی بودن همه افعال

ذاتا اراد است نه بالعرض.

ارادی بودن همه افعال درونی و بیرونی بالعرض است، یعنی به دلیل اینکه اراده به آن تعلق می‏گیرد، اراده است. امّا ارادی بودن خود اراده ذاتی اراده است و از این رو قابل تبیین علّی ـ معلولی نیست.

البته چنانکه خواهد آمد، معرفت و میل در اراده مؤثرند ولی این تأثیر تولیدی و ضروری نیست، و با وجود تصور و تصدیق و شوق اکید، باز آدمی آزادانه عملی را اراده می‏کند و این آزادی اراده ذاتی است و به عوامل بیرونی باز نمی‏گردد و محکوم آنها نیست.

باید توجه داشت که توانایی اراده کردن، قدرت و حرّیتی است که جبرا از سوی خدا به انسان داده شده است و آدمی در پذیرش چنین قدرتی آزاد و مختار نبوده است و قضا و قدر الهی نیز به اصل و محدوده آن حاکم است امّا تازمانی که خداوند این قدرت را در اختیار انسان نهاده و از بکار بردنش جلوگیری نکرده، آدمی قادر است آزادانه عملی را اراده کند و این آزادی اراده، ذاتی بوده و محکوم عوامل دیگر نیست. باری ارادی بودن همه اعمال به اراده اوست واگر اراده خود معلول و محکوم عوامل دیگر باشد، دیگر نمی‏تواند سخن از عمل اختیاری به میان آورد مگر اینکه بگوییم انسان مضطر است در صورت مختار، یعنی تنها به ظاهر مختار است نه در واقع، زیرا اختیارش معلول عوامل خارجی است. مبنای انسان شناختی این سخن آنست که انسان را به عنوان «حیوان ناطق» که دارای دو خصیصه ذاتی میل و معرفت است و دیگر خصلتهایش ـ از جمله قدرت اراده ـ را به ایندو باز می‏گرداند، در نظر نمی‏گیرد و قدرت و توانایی اراده را از خصلتهای مستقل آدمی لحاظ می‏کند. در جایی دیگر به این مطلب به صورت تطبیقی پرداخته‏ ایم.

در آیات و احادیث از اراده به صورت یکی از افعال انسان یا خدا سخن به میان آمده و نسبت به اراده‏ های مختلف، حسن و قبح، امر و نهی، و کیفر و پاداش تعلق گرفته است. قرآن بهشت را برای کسانی که اراده علوّ و برتری ندارند بشارت می‏دهد. در دیگر آیات، اراده‏های تعلق یافته به اعمال خاصی تحسین یا تقبیح شده است.(20)

نیّت و وجوه مختلف آن مانند اخلاص نیز به اراده باز می‏گردد. از دیدگاه قرآن هرگونه علم بر اساس «شاکله» انجام می‏پذیرد و شاکله نیّت تفسیر شده است.در بسیاری از احادیث نیت و اخلاص به عنوان ملاک اعمال و عبادات بیان شده، ضمن آنکه خود نیت واخلاص والاترین علم بلکه مساوی عمل دانسته شده است. در موارد بسیاری نیت و اخلاص مورد تکلیف قرار گرفته است.

د) تأثیر معرفت و میل بر اراده

1 ـ لزوم تأثیر معرفت و میل در اراده افعال خاص جوارحی مورد پذیرش همگان است، امّا سخن بر سر کیفیت آن است.

برخی اراده را مساوی میل می‏دانند و دیگران آن را نتیجه ضروری و تولیدی میل شدید معرفی می‏کنند. این اعتقاد قبلاً مورد نقد قرار گرفت. تصویر دیگر این است که اعمال آدمی بطور معمول دارای زمینه‏ ها و شرایط درونی و بیرونی است. جهاتی که فراروی انسان قرار دارد، با جنبه ‏های مختلفش مانند طبیعت، جامعه و هدایت الهی، همچنین عالمی که در درون انسان جای گرفته، با وجوه معرفتی و گرایشی آن، راههای مختلفی را پیش روی انسان می‏ نهند و زمینه ‏های اراده او را ف راهم می‏کنند. این عوامل از درجات مختلفی از شدّت تأثیر برخوردارند. گاهی در حدّ دعوت کننده (داعی) و گاهی با فشار

ه) تأثیر میل در معرفت

تأکید این مکتوب بر حضور اراده در دیگر افعال آدمی است.

از این رو در بخشهای دیگر به اختصار سخن خواهیم گفت. در قران و احادیث در موارد متعددی به خصوص در معارف و عقاید دینی مثل ایمان به خدا و پیامبران، به تأثیر هواهای نفسانی و امیال و گرایشها و رذایل اخلاقی اشاره شده است. برای مثال از جمله اسباب کفر و جحود و دوری از هدایت، هوای نفس، قساوت قلب، کبر و استکبار، بخل، و علوّ و برتری جویی بیان شده است.

لازم به ذکر است که معرفت را می‏توان به عنوان یکی از مبادی فعل اختیاری خارجی و نیز به عنوان یک فعل اختیاری مستقل ملاحظه کرد. در صورت نخست تأثیر میل در معرفت لازم و ضروری نیست. اما در صورت دوم حضور میل در معرفت لازم است. در صورت نخست تأثیر میل تنها در اراده عمل خارجی لازم است.

و) تأثیر معرفت در میل

تأثیر تصورات و عقاید انسان در شکل‏ گیری امیال او روشن و بی نیاز از توضیح است و همه از جمله نویسندگان محترم ما آن را پذیرفته‏ اند. نکته بیان شده در آخر بند ه، در اینجا نیز صادق است.

ز) تأثیر اعمال بیرونی بر عمل درونی

این بخش از بحث نیز مورد عنایت نویسندگان محترم قرار نگرفته است. به نظر می‏رسد اعمال خارجی انسان گرچه از مبادی درونی سرچشمه می‏گیرد؛ امّا همین اعمال تأثیری متقابل بر روح و روان آدمی گذاشته و معارف و امیال او را تحت تأثیر قرار می‏دهند.

در قران کریم علت تکذیب آیات الهی و کفر کافران و بی راهه بودن آنان، کردار زشت، ظلم، فسق، و کذب بیان شده است.